English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground fire U تیر زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strafing U زیر اتش گرفتن هدفهای زمینی به وسیله تیربارهواپیما
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
survey U نقشه برداری زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
spud U سیب زمینی بابیل کندن
spuds U سیب زمینی بابیل کندن
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
gnome U جنی زیر زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
trapped U زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
gulleys U دالان زمینی
gullies U دالان زمینی
gully U دالان زمینی
potato chip U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
potato chips U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
armies U ارتش نیروی زمینی
armies U نیرو زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
army U نیرو زمینی
eye U دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing U دکمه یا گره سیب زمینی
eyes U دکمه یا گره سیب زمینی
eying U دکمه یا گره سیب زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
tumblers U ژیمناست زمینی کار
bunker U سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
bunkers U سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
contaminate U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminated U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminates U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminating U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
squat U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squats U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squatted U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squatting U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
subway U راه زیر زمینی
subway U ترن زیر زمینی
subways U راه زیر زمینی
subways U ترن زیر زمینی
sweet potato U سیب زمینی شیرین
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
terrestrial U زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
crisp U سیب زمینی برشته
crisper U سیب زمینی برشته
crispest U سیب زمینی برشته
crisps U سیب زمینی برشته
earthy U زمینی دنیوی
peanut U بادام زمینی
peanut U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanuts U پسته زمینی
chip U سیب زمینی سرخ کرده
chips U سیب زمینی سرخ کرده
territorial U زمینی
potato U سیب زمینی
potato U انواع سیب زمینی
potatoes U سیب زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
earthly U زمینی
peanut butter U خمیر بادام زمینی
groundnut U بادام زمینی
groundnuts U بادام زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
overland U در روی زمین از راه زمینی
tumbling U زمینی
underground U راه اهن زیر زمینی
bayonet U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonets U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetted U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetting U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
chipmunk U موش خرمای زمینی
chipmunks U موش خرمای زمینی
agrarian U زمینی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
air ground liaison code U کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
air ground operations U عملیات مشترک زمینی وهوایی
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
antenna ground U انتن زمینی
earth antenna U انتن زمینی
ground antenna U انتن زمینی
apogee U اوج زمینی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army airdefense command post U پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
army attache U وابسته زمینی
army aviation U هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army aviator U خلبان نیروی زمینی
Other Matches
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
sub astral U زمینی
predial or prae U زمینی
landed a U زمینی
subaerial U رو زمینی
sublunary U زمینی
tellurian U زمینی
earth-bound U زمینی
sublunar U زمینی
terrene U زمینی
terraneous U زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground control U کنترل زمینی
ground forces U نیروی زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground liaison U رابط زمینی
landmines U مین زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
landmine U مین زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
ground circuit U مدار زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
army forces U نیروهای زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
land combat U نبرد زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
bonus pass U پاس زمینی
earth nut U بادام زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
graze burst U ترکش زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground position U موقعیت زمینی
land forces U نیروی زمینی
land mine U مین زمینی
land tail U بنه زمینی
mail gram U پست زمینی
murphy U سیب زمینی
praties U سیب زمینی
tater U سیب زمینی
overland mail U پست زمینی
perigee U حضیض زمینی
terrain return U اکوی زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
suberranean U زیر زمینی
subterraneous U زیر زمینی
land force n U نیروی زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
ground return U بازتاب زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground track U مسیر زمینی
ground wave U موج زمینی
ground waves U امواج زمینی
groundling U گیاه زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
hypogeal U زیر زمینی
hypogeous U زیر زمینی
hypogean U زیر زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
monkey nut U بادام زمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
ground power unit U واحد قدرت زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
land carriage U بار کشی زمینی
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
undercroft U اتاق زیر زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
rootstock U ساقه زیر زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
ground survey U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
army staff U ستاد نیروی زمینی
dower U سوراخ زیر زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
army post office U شعبه پستی نیروی زمینی
army reserve U قسمت احتیاط نیروی زمینی
army training program U برنامه اموزش نیروی زمینی
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
potato beetle U سوسک افت سیب زمینی
potato planter U الت سیب زمینی کاری
uplink U خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
army service area U منطقه سرویس نیروی زمینی
surface zero U نقطه صفرترکش اتمی زمینی
army material command U فرماندهی اماد نیروی زمینی
army program memorandum U لایحه برنامههای نیروی زمینی
shepherd's pie U بریانی گوشت و سیب زمینی
shepherd's pies U بریانی گوشت و سیب زمینی
French fries U سیب زمینی سرخ کرده
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
army in the field U نیروی زمینی درصحنه عملیات
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
to grub the ground U ریشه های زمینی را کندن
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
land control operation U عملیات تصرف اماجهای زمینی
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
land service U خدمت نظام در نیروی زمینی
fish ball U کوفته ماهی وسیب زمینی
geocentric U دارای مرکزی در زمین زمینی
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
colcannon U خوراک کلم وسیب زمینی
ground alert U اماده باش زمینی هواپیماها
ground control U دستگاه کنترل کننده زمینی
assistant secretary of the army U معاون وزیر نیروی زمینی
army material program U برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
track mode U روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
graphic portfolio U نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
french fry U برش سیب زمینی سرخ کردن
flickertail U نوعی سنجاب زمینی کانادا وامریکا
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
erfuge U پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
french fry U برشهای سیب زمینی رادرروغن سرخ کردن
bubble and squeak U خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
fish and chips U خوراک ماهی وسیب زمینی سرخ کرده
earthliness U دنیوی بودن مادیت طبیعت زمینی یاخاکی
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
ground landlord U کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
landfall n U دیدار خشکی زمینی که ناگهان بمیراث کسی دراید
chief army censor U افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
rhizome U ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
to dig out U چاه [راه زیر زمینی] کندن برای کانی
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
night cellar U زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
fish cake U نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
avulsion U جدا شدن زمینی از یک ملک و پیوستن بملک دیگر درنتیجه سیل یا تغییرمسیررودخانه
association croquet U مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
navigation mode U روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
purlieu U زمینی که وقتی جزو جنگل بوده و هنوزمشمول قانون جنگل ها میباشد
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
army reserve command U فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
epigene U روی زمین تولید شده روی زمینی
track telling U ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
horizontal loom U دار زمینی [دار قالی]
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com